خوب، امروز صبح هنگام دوش گرفتن یک مکاشفه داشتم و آهنگی که در سال 1861 توسط جولیا وارد هاو نوشته شده بود – “سرود نبرد جمهوری” در “روح” من مطرح شد و شروع به خواندن آن کردم. من آن آهنگ را از دوران راهنمایی نخوانده ام، که می دانیم یک میلیون سال پیش بوده است. سیل آمد و باورم نمی شد که همه کلمات را می دانم. مدتی است که می گویم هرج و مرج، سردرگمی، نژادپرستی، ساختارشکنی دموکراسی ما و از بین بردن حقوق ما، تقدس زندگی و مرگ شفقت ما، با نتیجه “جنگ داخلی آمریکا” مرتبط است. به نظرم رسیده است که این موضوع هرگز به دلیل باورهای ایدئولوژیک حل نشده است که “برتری سفیدپوستان آمریکایی”، به هزینه رنگین پوستان، عمیقا در DNA بیان روح آنها جاسازی شده است، که یک زخم سرطانی است که هرگز التیام نیافته است. ما کشوری از هم پاشیده هستیم زیرا به حساب نیاورده ایم و صادقانه در مورد اینکه چرا این تفرقه و تجلی نفرت و نژادپرستی هنوز در روابط مخرب سازش ناپذیر ما جشن می گیرد، صادق بوده ایم.
“جنگ داخلی” برده داری را به معنای فیزیکی به پایان رساند، اما هرگز “جنگ معنوی” را که هنوز در تقریبا در هر سیستم امور دولتی، سیستم های پزشکی، سیستم های آموزشی، سیستم های استخدامی، نهادهای مذهبی، سیستم های مالی و اقتصادی، سیستم های اجتماعی و سرگرمی، مسکن و سیستم های توسعه اجتماعی ما وجود دارد، حل نکرد. سیستم های برابری تامین مواد غذایی، اوه “خدای من” فقط هر جنبه ای از اینکه این کشور چه کسی بود و هست تغییر نکرده است زیرا “این کشور به خود اجازه می دهد از سرطانی بمیرد که می تواند شفا یابد! این کشور در حال مرگ از بیماری است که باید شناسایی، فراخوانده و آشتی شود! ما می توانیم بهبود یابیم اما فقط با تمایل و سخت کوشی که باید در اعماق هسته بیماری فرو رود.
تاریخ و حقیقت بیماری های تاریخ ما کلیدهایی را در اختیار دارد که در را برای به رسمیت شناختن، گفتگو و شفای کشور ما باز می کند. ما باید با ارائه ابزارهایی برای شنیدن حقیقت و ابزارهایی برای دیدن ارزش زندگی با حقیقت به فرزندانمان شروع کنیم تا تصمیمات درست و دلسوزانه تری در زندگی خود بگیرند. بخشش پیچیده شده در “عشق” باعث شفا برای مجروحان و کسانی می شود که مسئول زخم هستند. همیشه یک عمل حسابرسی برای رفتار ما وجود خواهد داشت. ما باید آنچه را که برای زنده نگه داشتن ذهنیت برده داری انجام شد بپذیریم، اما این رفتار گناه آلود اجداد لازم نیست توسط این نسل یا نسل های بعد انجام شود. آنها پاسخگو بوده اند. آزادی و شفا از بیماری نژادپرستی و نیاز به “برتری” وجود دارد. فرزندان ما به عنوان ارواح پاک معصوم از قلمرویی که فقط عشق وجود دارد به این دنیا می آیند. ما مجبور نیستیم به آنها ترس و نفرت بیاموزیم. اکنون زمان شفای آگاهانه و بخشش است.
سرود نبرد جمهوری
توسط جولیا وارد هاو
آیه 1:
چشمان من جلال آمدن خداوند را دیده اند:
او در حال لگدمال کردن محصول انگور خشم در آن است.
او رعد و برق سرنوشت ساز شمشیر سریع وحشتناک خود را رها کرده است:
حقیقت او در حال پیشروی است.
کر:
جلال، جلال، هاللویا!
جلال، جلال، هاللویا!
جلال، جلال، هاللویا!
حقیقت او در حال پیشروی است.
آیه 2:
من او را در آتش های نگهبانی صد اردوگاه در حال چرخش دیده ام،
آنها برای او مذبحی در شبنم و رطوبت عصر ساخته اند.
من می توانم جمله عادلانه او را با چراغ های کم نور و شعله ور بخوانم:
روز او در حال راهپیمایی است.
آیه 3:
من یک نوشته آتشین انجیل را در ردیف های صیقلی فولادی خوانده ام:
“همانطور که با مخالفان من رفتار می کنید، فیض من نیز با شما رفتار خواهد کرد.
بگذار قهرمان، که از زن متولد شده است، مار را با پاشنه خود له کند، **
از آنجایی که خدا در حال پیشروی است.»
آیه 4:
او شیپور را به صدا درآورده است که هرگز عقب نشینی را فرا نخواهد خواند.
او دلهای مردم را در برابر تخت داوری خود غربال می کند:
آه، سریع باش، روح من، برای پاسخ دادن به او! شاد باش، پاهای من!
خدای ما در حال پیشروی است.
آیه 5:
در زیبایی نیلوفرها مسیح در آن سوی دریا متولد شد،
با شکوهی در آغوش او که من و شما را تغییر می دهد:
همانطور که او مرد تا مردم را مقدس کند، بیایید بمیریم تا انسانها را آزاد کنیم،
در حالی که خدا در حال حرکت است.
بنابراین ما دوباره در سنگرهای “جنگ معنوی” هستیم. پیام امروز این است که “ما تنها نیستیم” در این نبرد برای “روحهایمان”.

Leave a comment